پس از مهاجرت ،رابطه ام با  همسرم دچار مشکل شده راهکار چیه؟

پس از مهاجرت، رابطه ام با همسرم دچار مشکل شده راهکار چیه؟

زندگی و ارتباط زوج به خودی خود، مساله پیچیده ای هست و وقتی با مساله مهاجرت گره میخوره خیلی پیچیده تر هم میشه ونیاز به اگاهی و بررسی عمیق داره

من سعی میکنم بعضی علت های شایع اختلاف زوجین رو که با مساله مهاجرت معمولا پر رنگ تر میشه رو مطرح کنم .در ادامه با من باشید ....

معمولا مراجع ها با یکی از دو گلایه زیر وارد اتاق درمان حضوری یا غیر حضوری میشن :

  • ما قبل از مهاجرت رابطمون بد نبود اما بعد از مهاجرت انگار حرف همو نمیفهمیم همش سر موضوع های کوچیک و بزرگ بحث داریم و از هم عصبانی میشیم ، یا همسرم زودرنج و حساس شده ، همش بهم گیر میده ، یا به من و احساساتم دیگه توجه نداره وبراش مهم نیستم و  ….
  • ما قبل از مهاجرت خیلی سر موضوع های مختلف و خانواده ها و …. بحث داشتیم و گفتیم شاید با مهاجرت و تغییر محل زندگی ، اوضاع ارومتر بشه، اما اوضاع تغییر نکرده یا بدتر شده ،دعواهامون بیشتر شده و ….

انگار که زوج ها بعد از مهاجرت دو دسته میشن 

اینجا قصد بررسی انواع  شخصیت وابسته و خودشیفته و … رو ندارم چون مبحث بسیار تخصصی میشه و از حوصله شما دوستان همراهم خارجه و از بحث اصلیمون دور میشیم.

اما چند تا نکته هست که علت دلخوری شما از همسرتون رو شفاق میکنه و اینکه راهکار چیه ؟

سعی میکنم خیلی ساده و واضح بهش بپردازم و امیدوارم مورد توجه و استفادتون  قرار بگیره :

1. دریافت محدود انرژی روانی و خالی موندن باک عاطفی

ببینید دوستان خوبم ، ما انسانها یک باک جسمی داریم به نام معده  که برای حرکت کردن و زنده موندن .

نیاز داریم  باک جسمی مون تقریبا پر باشه تا انرژی و سوخت کافی برای انجام کارهای روزمره مون داشته باشیم. اما دقت کردید خیلی وقتها باک جسمی مون پره اما حال و انگیزه حرکت نداریم چون ما انسانها یک باک روانی هم داریم که اونم نیازه که تقریبا پر باشه تا انگیزه، شادابی و سلامت روان داشته باشیم . ما برای پر کردن باک روانی مون  از منابع  مختلف شارژ میشیم .درصدی از انرژی مون رو  از والدینمون میگیریم ، درصدی از انرژی مون رو از بچه هامون میگیریم ، درصدی رو از همسرمون ، درصدی رو از گپ و گفت و گو با دوستانمون، درصدی رو از شغل و کار و درامدمون ، درصدی رو از یادگیری ها و مطالعه و کتاب …درصدی رو از کارهای هنری مون و .. ما تقریبا میشه گفت از بی نهایت منبع انرژی روانی دریافت میکنیم

ولی الان با  مهاجرت ، تنها منبع دریافت انرژی روانی شما خانواده است و این انرژی روانی محدودی را به شما وارد می کنه و این باعث میشه باک عاطفی شما خالی بمونه و میزان رضایت و شادابی شما تو زندگی کم بشه و اینجاست که اگر این موضوع رو درک نکنید و انتظار داشته باشید تمام خلا ها رو خانواده و همسرتون پر کنه از هم شاکی میشید ،به چند نکته زیر خوب دقت کنید :

  •  وقتی دقت کنید متوجه میشید که همسرتون، سهم و درصد انرژی رو که قبلا بهتون میداده رو داره میده
  • همسر شما نمیتونه بقیه باک روانی شما رو هم پر کنه و جبران تمام منابع از دست رفته رو بکنه
  • همسر شما هم به اندازه شما کمبود انرژی روانی  و مشکلات خودش رو داره باک عاطفی اونم خالیه
  • پس فکر نکنید که همسرتون توی غربت داره روی اصلی خودش رو بهتون نشون میده و تازه دارید میشناسیدش
  • فکر نکنید که سرد شده وداره زبان میخونه و  قصد رها کردن شما رو داره

2. تفاوت شخصیتی و ژنتیکی زوج

ما انسانها همونطور که با ویژگیهای ژنتیکی ظاهری و جسمی متفاوت به دنیا میایم ، هر کدوم با ویژگیهای شخصیتی متفاوتی هم به دنیا میایم که موجب میشه نیازهای متفاوتی از هم داشته باشیم و در کل به دنیا جور دیگه ای نگاه کنیم و کارهایی که ممکنه شما رو راضی و خوشحال کنه موجب اضطراب همسرتون بشه  تفاوتهای شخصیتی در چند زمینه هست که یکی از عمده ترین تفاوت ها رو توضیح میدم خدمتتون :

مثلا :  ممکنه اگر یکی از شما اهل ریسک و دیگری انسانی محتاط باشه، باعث میشه که هر کدوم به مساله مهاجرت  از زاویه ای متفاوت نگاه کنند

فردی که اهل ریسک هست، ممکنه بدون چارچوب ،کنترل و برنامه ریزی خرج کنه و زیاد احساس خطر هم نکنه  در حالی که از نظر فرد دیگر ، این خرج کردنهای بدون چارچوب،  بی نظمی مالی و بی سیاستی و بی فکری محسوب میشه و این موجب ایجاد خششششم زیادی میشه و هر دو تلاش میکنند نظر همسرشون رو تغییر بدن و مجبورش کنن که مثل خودش به دنیا نگاه کنه و این واقعا غیر ممکنه (همونطور که تغییر رنگ چشم غیر ممکنه !!!) مثلا یکی شون میگه غذا رو تو رستوران بخوریم ،کافی شاپ بریم و….اون یکی ، میگه تو این اوضاع بهتره پس انداز کنیم ….

پس درگیری بیشتر میشه و من تو مراجعان خودم زیاد دیدم که گاها چون  با درگیری راه به جایی نمی برن و اضطراب خودشون و فرزندانشون بیشتر میشه  دیگه از یه جایی تصمیم میگیرن خشم هاشون از هم رو عنوان نکنند و میدونید که !!! خشم از بین نمیره و انرژیش تو وجود فرد می مونه ،یا موجب خودخوری میشه یا روی افراد دیگه مثل بچه ها تخلیه میشه و درکل فرد دچار حالتهای عصبی و زودرنجی و افسردگی میشه و بدن درد و بی حالی و …میشه و نتیجه اینکه فاصله زوج روز به روز بیشتر میشه .

دقت کردید !!!  اینهمه پیامد رنج اور، بخاطر تفاوت شخصیتی که هیچ کدام توش مقصر نبودند . (البته یک دلیل از هزاران دلیلش ممکنه تفاوت شخصیتی باشه )

وقتی شخصیتتون متفاوته میتونید بهش اگاه بشید تا خشمتون از هم کمتر بشه و در نهایت با گفت و گو راه حلی پیدا کنید که هر دوی شما تا حدودی رضایت داشته باشه .

بله میدونم که شما هم با من موافقید که حل اختلاف زوج  اصلا به این سادگیها هم نیست.کسب اگاهی از تفاوتها، (که من فقط یکی رو مثال زدم و ما حداقل تو 5 زمینه تفاوت  شخصیتی داریم)  و اطلاع از باک عاطفی و انرژی روانی میتونه شما رو خیلی نسبت به باورهای اشتباهتون اگاه کنه و ارامش بهتون بده و گاها اگر مشکل عمقی نباشه موجب حل مساله بشه اما واقعیت انسان و زندگی مشترک ، خیلی پیچیده تر و فراتر از اینه . چون دو فرهنگ متفاوت،  دو شخصیت و ژنتیک متفاوت و دو سبک تربیتی متفاوت به هم گره خوردند و باعث میشه جریان زندگی هر زوج، یک داستان کاملا متفاوت باشه  .

پس نمیشه یک نسخه رو برای همه زندگیها پیچید و اختلافها رو حل کرد

دیدگاهتان را بنویسید